آیه 24 سوره نمل
<<23 | آیه 24 سوره نمل | 25>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آن زن را با تمام رعیتش یافتم که به جای خدا خورشید را میپرستیدند و شیطان اعمال زشت آنان را در نظرشان زیبا جلوه داده و آنها را به کلی از راه خدا باز داشته و آنها هم به حق راه یافته نیستند.
او و قومش را یافتم که به جای خدا برای خورشید سجده می کنند و شیطان، اعمال [زشتشان] را برای آنان آراسته و در نتیجه آنان را از راه [حق] بازداشته است به این سبب هدایت نمی یابند،
او و قومش را چنين يافتم كه به جاى خدا به خورشيد سجده مىكنند، و شيطان اعمالشان را برايشان آراسته و آنان را از راه [راست] باز داشته بود، در نتيجه [به حق] راه نيافته بودند.
ديدم كه خود و مردمش به جاى خداى يكتا آفتاب را سجده مىكنند. و شيطان اعمالشان را در نظرشان بياراسته است و از راه خدا منحرفشان كرده است، چنان كه روى هدايت نخواهند ديد.
او و قومش را دیدم که برای غیر خدا -خورشید- سجده میکنند؛ و شیطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده، و آنها را از راه بازداشته؛ و از این رو هدایت نمیشوند!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«مِن دُونِ اللهِ»: به جای خدا. بجز خدا. «أَعْمَالَهُمْ»: مراد پرستش و کرنش ایشان برای خورشید است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَ أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظِيمٌ «23»
(هدهد توضيح داد:) همانا من زنى را يافتم (به نام بلقيس) كه بر مردم سلطنت مىكرد و از همه چيز (دنيا) برخوردار بود وتخت بزرگى داشت.
وَجَدْتُها وَ قَوْمَها يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ «24»
آن زن و قومش را چنين يافتم كه به جاى خدا براى خورشيد سجده مىكنند و شيطان اعمالشان را در نظرشان آراسته، پس آنان را از راه (حقّ) بازداشته و آنان هدايت نمىشوند.
پیام ها
1- برخى حيوانات شناخت بالايى دارند. «إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً» هدهد مفاهيمى چون زن و مرد، تاج وتخت، حكومت ومالكيّت، توحيد وشرك، خورشيد و سجده، شيطان و تزيينهاى او، حقّ وباطل، هدايت و ضلالت را مىشناسد.
2- گوش دادن به سخنان ديگران، نشانهى ادب و يكى از شرايط مديريّت است؛ گرچه گويندهى سخن، حيوان باشد. «إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً»
3- زن مىتواند حكومت كند؛ «تَمْلِكُهُمْ» ولى حكومت زن بر جامعه، حتّى براى يك پرنده هم عجيب است. «وَجَدْتُ امْرَأَةً- وَجَدْتُها وَ قَوْمَها»
4- حكومت حضرت سليمان، در ابتدا جهانى نبوده است. «امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ»
5- تشكيل نظام و حكومت، سابقهى تاريخى دارد. «تَمْلِكُهُمْ»
6- عوامل انحراف عبارتند از:
الف: رهبر گمراه. «وَجَدْتُها وَ قَوْمَها يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ»
ب: زرق و برق. «يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ»
ج: امكانات و رفاه. «أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ»
جلد 6 - صفحه 412
د: شيطان و تزيينهاى او. «زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ»
7- برخوردارى از نعمتهاى الهى، نشانهى قُرب يا بُعد نيست. (خداوند هم به سليمان مىدهد وهم بهزنى كافر. در آيات قبل سليمان گفت: «أُوتِينا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ» به ما همه چيز داده شده؛ دربارهى بلقيس نيز مىخوانيم: «وَ أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ» به او نيز همه چيز داده شده است).
8- نعمتهاى خداوند در دست صالحان، فضل مبين و آشكار است؛ «أُوتِينا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ» ولى در دست ديگران تاج و تخت و عرش عظيم مىشود. «أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظِيمٌ»
9- انسان از نظر فطرت، پرستشگر است؛ اگر حقّ را نپرستد به سراغ باطل مىرود. وَجَدْتُها وَ قَوْمَها يَسْجُدُونَ ...
10- مردم، دينى را مىپذيرند كه حاكمان و پيشوايانشان پذيرفته باشند. «الناس على دين ملوكهم» «وَجَدْتُها وَ قَوْمَها يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ»
11- هر مشكلى را به اهلش بگوييد. (گزارش انحراف و شرك را بايد به سليمان گفت). «يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ»
12- سابقهى خورشيدپرستى، هم در زمان ابراهيم عليه السلام بوده است؛ «هذا رَبِّي هذا أَكْبَرُ» «1» و هم در زمان سليمان عليه السلام. «يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ»
13- بهترين وسيلهى انحراف مردم، تزيين كارهاى زشت آنهاست. «زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ»
14- گذشتهى بدِ افراد، نشانهى انحراف قطعى آنها در آينده نيست. (بلقيس و قوم او منحرف بودند ولى بعداً هدايت شدند). «لا يَهْتَدُونَ»
15- در گزارشها، اصل خبر را بگوييد و تحليل و برداشت را به اهلش واگذار كنيد. إِنِّي وَجَدْتُ ... فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ (آنچه هدهد گزارش داد صحيح بود، ولى آن جا كه تحليل كرد خلاف گفت، زيرا آنها هدايت شدند).
«1». انعام، 78.
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 413
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَجَدْتُها وَ قَوْمَها يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ «24»
«1» تفسير ابو الفتوح رازى، ج 8، ص 397.
«2» تفسير منهج الصّادقين، (چ اسلاميه 1346 ش)، ج 7، ص 23.
«3» مدرك سابق.
«4» كشاف، ج 3، ص 140.
جلد 10 - صفحه 34
وَجَدْتُها وَ قَوْمَها: يافتم بلقيس و قوم او را كه از روى جهالت و ضلالت، يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ: سجده مىكنند مر آفتاب را و مىپرستند آن را غير از خدا كه جامع تمام صفات كماليه و منزه از كليه نقائص و سزاوار پرستش باشد. وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ: و زينت داده و بياراسته شيطان براى آنها كردارهاى آنها را از پرستش آفتاب و ساير اعمال قبيحه شنيعه. فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ: پس بازداشت شيطان ايشان را از راه راست به سوء اختيار خودشان نه به الزام. فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ: پس ايشان راه نمىيابند به طريق حق و عبادت حق، زيرا شيطان پرستش آفتاب را در نظر آنها آراسته و قلوب آنها را به لذت آن پيراسته، لذا از راه راست گمراه گشته و از هدايت به ايمان بازمانده. حاصل آنكه شيطان ايشان را از راه حق بازداشته و اعمال قبيحه را در چشم ايشان آراسته و زينت داده.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقالَ ما لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كانَ مِنَ الْغائِبِينَ «20» لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِيداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «21» فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقالَ أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ «22» إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَ أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظِيمٌ «23» وَجَدْتُها وَ قَوْمَها يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ «24»
أَلاَّ يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ يَعْلَمُ ما تُخْفُونَ وَ ما تُعْلِنُونَ «25» اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ «26»
جلد 4 صفحه 145
ترجمه
و جويا شد پرندگانرا پس گفت چيست مرا كه نمىبينم هدهد را يا باشد از غايبان
بخدا عذاب كنم آنرا البته عذابى سخت يا بكشم آنرا يا بيايد نزد من با حجّتى روشن
پس درنگ نمود كمى پس گفت اطلاع پيدا كردم بچيزى كه اطلاع پيدا نكردى بآن و آوردم برايت از سبا خبرى يقينى
همانا من يافتم زنى را كه پادشاهى ميكند بر ايشان و داده شده از همه چيز و او را است تختى بزرگ يافتم
او و قومش را كه سجده ميكنند براى خورشيد غير از خدا و زينت داد براى آنها شيطان كارهاشان را پس بازداشت آنها را از راه حق پس آنها راه نمىيابند
براى آنكه سجده نكنند براى خداوندى كه بيرون ميآورد پنهان شده در آسمانها و زمين را و ميداند آنچه را پنهان ميداريد و آنچه را آشكار ميسازيد
خداوند نيست خدائى مگر او پروردگار تخت بزرگ است.
تفسير
قمى ره فرموده كه حضرت سليمان وقتى كه بر تخت خود مىنشست تمام پرندگانى كه خدا مسخّر او فرموده بود ميآمدند و ببالهاى خودشان تخت و بساط آنحضرت را و هر كه با او بود سايه مينمودند پس از ميان پرندگان هدهد كه بفارسى شانه بسر است غائب شد و از جاى او آفتاب بدامن حضرت سليمان افتاد پس سر خود را بلند كرد و فرمود آنچه را خداوند حكايت فرمود و اين معنى را در نفحات از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و مستفاد از قول خداوند متعال آنستكه سليمان جستجو از پرندگان نمود و هدهد را در ميان آنها نديد و بدوا فرمود چه روى داده براى من كه هدهد را نمىبينم شايد در محلّى قرار گرفته كه از نظر من مخفى گشته و بعد از اندك تأمّلى در اطراف فرمود بلكه او از غايبان درگاه ما است و بايد سياست شود و قسم ياد فرمود كه عذاب كند آنرا بكندن پرش يا قرار دادنش در قفس با ناجنس خود عذاب سختى يا او را ذبح
جلد 4 صفحه 146
نمايد براى عبرت ساير پرندگان مگر دليل واضحى اقامه نمايد بر معذور بودن خود بعذر موجّهى و بعضى اوليأ تينّنى بدو نون كه اول آن دو مفتوحه مشدّده است قرائت نمودهاند و ترديد باعتبار آنستكه يكى از اين سه امر بايد محقّق شود و اين براى آن بود كه حيوانات از طرف خداوند مكلف بودند باطاعت آنحضرت و سياست آنها هم موكول بنظر شريف او بود در مجمع از عياشى ره نقل نموده كه ابو حنيفه از امام صادق عليه السّلام سؤال كرد كه چرا حضرت سليمان از ميان پرندگان جوياى هدهد شد حضرت فرمود براى آنكه هدهد آبرا در زير زمين ميديد مانند آنكه شما روغن را در ميان شيشه مىبينيد پس ابو حنيفه باصحابش نگاه كرد و خنديد و حضرت فرمود چرا ميخندى عرضه داشت فدايت شوم بر شما غالب شدم فرمود چرا عرض كرد آنكه آبرا در زير زمين مىبيند دام را در آن نمىبيند تا بگردنش افتد حضرت فرمود اى نعمان آيا نشنيدى كه چون بيايد قدر كور شود بصر و از روايت كافى از امام سجاد عليه السّلام استفاده ميشود كه جهت غضب نمودن حضرت سليمان هدهد را اين بود كه آن دلالت مينمود او را بر آب و آن پرندهئى بود كه خداوند باو عطا فرموده بود چيزى را كه بسليمان عطا نفرموده بود با آنكه باد و مور و جنّ و انس و متمردين شياطين مطيع او بودند و اين ظاهرا براى آن بود كه آنحضرت مغرور بعلم و دانش خود نشود و به بيند كه حيوان ضعيفى ميداند چيزى را كه او نميداند لذا حضرت سليمان درنگ نمود زمان كمى نه زياد كه هدهد آمد و گفت من واقف و مطّلع شدم و احاطه پيدا كردم بچيزيكه تو احاطه و اطلاع بر آن پيدا نكردى و از شهر سبا كه گفتهاند در يمن بوده خبر قطعى و محققى براى تو آوردهام و بعضى سبأ بفتح همزه و بدون آن قرائت نمودهاند و مكث بضمّ كاف نيز قرائت شده و بعضى مكث كننده را هدهد دانستهاند و گفتهاند آن كمى يا در جاى نزديكى درنگ نمود و با عذر موجّه خدمت حضرت سليمان رسيد و در هر حال هدهد بعد از اظهار اطلاع عرضه داشت پادشاه اهالى آن ديار زنى است كه بلقيس نام دارد دختر شراحيل بن مالك بن ريّان و خداوند تمام لوازم سلطنت را براى او جمع نموده و داراى تخت يا سلطنت بزرگى است ولى افسوس كه آنها آفتاب پرستند و شيطان اين
جلد 4 صفحه 147
عمل قبيح را در نظر آنها جلوه داده و از راه راست بازداشته پس بحق راه نيافتهاند براى آنكه سجده نكنند براى خداوندى كه بيرون مىآورد چيزى را كه مستور است از انظاره در آسمان مانند باران و چيزى را كه مخفى است در زمين مانند گياه و ميداند آنچه را بندگان پنهان ميدارند و آنچه را آشكار مىنمايند با آنكه چنين خداوندى مستحق پرستش و ستايش است نه خورشيد كه آنرا هم مانند ساير كواكب خدا از كتم عدم بعرصه وجود آورده و منوّر فرموده است و بعضى يخفون و يعلنون در هر دو بياء قرائت نمودهاند و بعضى الا يسجدوا بتخفيف قرائت نمودهاند و گفتهاند الا براى تنبيه و تقدير كلام يا قوم اسجدوا است و بنظر بعيد ميآيد و بنابر قرائت معروف كه الّا بتشديد است فقط لام مقدّر است يعنى شيطان بازداشت آنها را از راه حق براى آنكه سجده نكنند براى خداوند و كلام مربوط بسابق است بخلاف قرائت تخفيف كه كلام مستقلى است از هدهد براى تبرّى از عمل اهل شرك يا امر خدا بخلق كه بمناسبت مقام ذكر شده و بيان مراد از عرش الهى و بزرگى آن و فرقش با كرسى در آية الكرسى گذشت و البته عظمت و بزرگى آن با تخت بلقيس كه گفتهاند سى ذراع در سى ذراع در سى ذراع حجم آن بوده و از تخت حضرت سليمان بزرگتر و مزيّنتر قابل مقايسه نيست و ظاهرا تا اينجا كلام هدهد است و جاى سجده مستحب محتمل است اينجا باشد و محتمل است در تعلنون باشد و هر دو را فرمودهاند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَجَدتُها وَ قَومَها يَسجُدُونَ لِلشَّمسِ مِن دُونِ اللّهِ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيطانُ أَعمالَهُم فَصَدَّهُم عَنِ السَّبِيلِ فَهُم لا يَهتَدُونَ «24»
يافتم آن ملكه سبأ را و قومش و رعيتش را سجده ميكردند براي خورشيد آفتاب پرست بودند از غير خدا و زينت داده بود شيطان در نظر آنها اعمال آنها را و جلوگيري كرده بود آنها را از راه حق و صراط مستقيم پس آنها هدايت نميشدند.
تنبيه: مشركين منكر وجود اللّه نبودند مثل دهري طبيعي و لذا شريك در عبادت غير او را قرار ميدادند و ممكن است بگوئيم بسيار از آنها توحيد ذاتي را هم منكر نبودند که واجب الوجود بالذات خداوند متعالست ولي باستحسانات خود ميگفتند که در عبادت بايد متوجه شد و مقابل جسمي که قابل مشاهده باشد ايستاد و عبادت كرد نه مثل مسلمين که مقابل كعبه ميايستند اينها عبادت كعبه نميكنند بلكه كعبه را قبله ميدانند و هر طائفه از مشركين يك چيزي
جلد 14 - صفحه 128
را اشرف مخلوقات ميدانند آفتاب پرستها خورشيد را و او را منشأ اثر ميدانند، آتش پرستها آتش را، بت پرستان بتهاي خود را و هكذا.
(وَجَدتُها وَ قَومَها يَسجُدُونَ لِلشَّمسِ) ببينيد خداوند چه عقل و هوشي باين پرنده هدهد داده که خبر از عقيده آنها ميدهد که اينها عبادت خورشيد ميكنند.
(مِن دُونِ اللّهِ) و دانست که عبادت خدا را نميكنند و دانست که اينکه عبادت باغواي شيطان است چنانچه توليد شرك از قبل از نوح باغواي اينکه ملعون بود آمد باولاد آدم گفت اينکه انبياء مقربان درگاه الهي بودند و مجسمههايي تعليم داد بشكل انبياء تراشيدند و عبادت آنها را كردند بواسطه تقرب بخدا چنانچه گفتند ما نَعبُدُهُم إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللّهِ زُلفي (زمر آيه 4) و گفتند وَ اللّهُ أَمَرَنا بِها (اعراف آيه 27).
(وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيطانُ أَعمالَهُم) شيطان دنيا را و زخارف دنيا را و هواهاي نفسانيه و خيالات واهيه و اعمال سيئه و عقايد فاسده را در نظر آنها جلوه ميدهد و عقايد حقه و اعمال صالحه و محسنات عقليه را در نظر آنها بد نمايش ميدهد و از اينکه جهت ميگفت:
(فَصَدَّهُم عَنِ السَّبِيلِ) چنانچه خود شيطان گفت لَأُزَيِّنَنَّ لَهُم فِي الأَرضِ وَ لَأُغوِيَنَّهُم أَجمَعِينَ (حجر آيه 39).
(فَهُم لا يَهتَدُونَ) پس اينها هدايت نشدهاند و گفتند خداوند دوازده پيغمبر بر آنها فرستاد و اجابت نكردند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 24)- سلیمان از شنیدن این سخن در فکر فرو رفت ولی هدهد به او مجال نداد و مطلب دیگری بر آن افزود گفت: مسأله عجیب و ناراحت کنندهای که
ج3، ص417
من در آنجا دیدم این بود که: «مشاهده کردم آن زن و قوم و ملتش در برابر خورشید- نه در برابر اللّه- سجده میکنند»! (وَجَدْتُها وَ قَوْمَها یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ).
«و شیطان (بر آنها تسلط یافته و) اعمالشان را در نظرشان زینت داده» و افتخار میکنند که در برابر آفتاب سجده مینمایند! (وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ).
و به این ترتیب «شیطان آنها را از راه حق باز داشته» (فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ).
آنها چنان در بت پرستی فرو رفتهاند که من باور نمیکنم به آسانی از این راه بر گردند «آنها هدایت نخواهند شد» (فَهُمْ لا یَهْتَدُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم